اکتشافی در دسترس بودن یک سوگیری شناختی است که در آن شما بر اساس یک مثال، اطلاعات یا تجربه اخیر که به راحتی در دسترس شما است، تصمیم می گیرید، حتی اگر بهترین مثال برای اطلاع رسانی تصمیم شما نباشد (Tversky & Kahneman، 1973). ).
به عبارت دیگر، اطلاعاتی که راحتتر به ذهن میرسند (یعنی در دسترستر) فرض میشود که رویدادهای مکرر و/یا احتمال بیشتری را منعکس میکنند.
در حالی که تصور می شود اطلاعاتی که به ذهن سخت تر است (یعنی کمتر در دسترس است) منعکس کننده رویدادهای کمتر و/یا کمتر احتمالی است.
به عنوان مثال، فردی را در نظر بگیرید که سعی می کند احتمال نسبی داشتن یک سگ را در مقابل داشتن مار به عنوان یک حیوان خانگی برآورد کند. به احتمال زیاد، فکر کردن به نمونه ای از یک خانواده سگ دار آسان تر از فکر کردن به نمونه ای از خانواده صاحب مار است.
بنابراین، شخصی در این موقعیت ممکن است (به درستی) استدلال کند که چهارپای سابق به طور قابل توجهی بیشتر به عنوان یک حیوان خانگی خانگی رایج است.
ابتکار در دسترس بودن یک میانبر ذهنی است که در آن افراد احتمال وقوع یک رویداد را بر اساس اینکه چگونه به راحتی مثالها یا نمونهها به ذهن میرسند قضاوت میکنند. اگر رویدادهای به یاد ماندنی یا اخیر نماینده نباشند، می تواند منجر به سوگیری شود.
اغلب اتفاق میافتد که رویدادهای مکرر در واقع راحتتر از رویدادهای کمتر متداول به یاد میآیند، و بنابراین این دستکاری ذهنی به طور منظم منجر به قضاوتهای سریع و دقیق در طیف وسیعی از سناریوهای دنیای واقعی میشود (مارکمن و مدین، 2002).
با این حال، سوگیری در دسترس بودن نیز مستعد خطاهای قابل پیش بینی در شرایط خاص است و بنابراین همیشه میانبر قابل اعتمادی برای تصمیم گیری نیست.
پیشینه تاریخی
سوگیری در دسترس بودن به چارچوب بزرگتری از سوگیریهای اکتشافی و شناختی در اقتصاد رفتاری یا مطالعه بین رشتهای رفتار و تصمیمگیری انسان (انجمن روانشناسی آمریکا) تعلق دارد.
درک کل نگر از سوگیری در دسترس بودن مستلزم تصدیق نظریه ها و مدل هایی است که از آغاز قرن بیستم تحقیق را در این رشته تعریف کرده اند.
در اوایل دهه 1900، تحقیقات اقتصادی رفتاری فرض میکرد که انسانها در تصمیمگیری بازیگران کاملاً منطقی هستند، همانطور که توسط مدل صرفاً اقتصادی عقلانیت تعریف میشود. این مدل پیشنهاد میکند که هنگام تصمیمگیری، انسانها قادر به ارزیابی دقیق همه گزینهها و اطلاعات موجود به منظور قضاوت بهینه هستند. بنابراین اشتباهات در قضاوت هم غیرمنتظره و هم غیرقابل توضیح بود (گیلوویچ و همکاران، 2002).
مشارکت هربرت سایمون در دهه 1950 به درک اشتباهات ظاهراً غیرسیستماتیک تصمیم گیرندگان ظاهراً منطقی کمک کرد. سایمون ایده عقلانیت محدود را معرفی کرد که پیشنهاد میکرد انسانها سعی کنند بهترین تصمیمهای ممکن را در چارچوب محدودیتهای ذاتی قدرت پردازش خود بگیرند.
به عبارت دیگر، همیشه نمی توان در هنگام تصمیم گیری، تمام اطلاعات مرتبط را به دقت در نظر گرفت. در این موارد، انسان ها با در دسترس ترین و مرتبط ترین اطلاعات کار می کنند (سایمون، 1957، همانطور که در گیلوویچ و همکاران، 2002 ذکر شده است).
این مفهوم عقلانیت محدود، شالوده بحث اکتشافی و سوگیری ها یا میانبرهای ذهنی تصمیم گیری را ایجاد کرد.
روانشناسان دانیل کانمن و آموس تورسکی برجسته ترین مشارکت های اولیه را در این زمینه انجام دادند. Kahneman و Tversky (1974) مجموعهای از اکتشافیهای مورد استفاده در سناریوهای تصمیمگیری را که در آن همه اطلاعات در دسترس نبود، شناسایی، دستهبندی و تحلیل تجربی کردند، که در غیر این صورت به عنوان سناریوهای قضاوت در شرایط عدم قطعیت شناخته میشود.
تحقیقات اولیه آنها در مورد قضاوت در شرایط عدم قطعیت بر در دسترس بودن، نمایندگی، و تعصبات لنگر/تنظیم متمرکز بود. بسیاری از تحقیقات اولیه کانمن و تورسکی در مورد این سوگیری ها هنوز به طور گسترده توسط اقتصاددانان رفتاری امروزی استناد می شود.
نحوه عملکرد اکتشافی در دسترس بودن
مغز انسان مشتاق است از هر اطلاعاتی که می تواند برای تصمیم گیری درست استفاده کند. با این حال، به دست آوردن تمام اطلاعات مرتبط در سناریوهای تصمیم گیری همیشه آسان و حتی ممکن نیست.
و حتی در شرایطی که تمام اطلاعات مرتبط در دسترس است، تجزیه و تحلیل همه گزینه ها و نتایج بالقوه از نظر محاسباتی گران است.
بنابراین مغز از میانبرهای مکرر و قابل پیش بینی استفاده می کند. سوگیری در دسترس بودن – که در آن شیوع و احتمال یک رویداد با سهولت یادآوری نمونه های مرتبط تخمین زده می شود – یکی از این میانبرهای ذهنی است.
بنابراین، این اکتشافی به افراد امکان میدهد در بسیاری از سناریوهای دنیای واقعی تخمینهای سریع و دقیق انجام دهند. با این حال، لحظات قابل پیشبینی خاصی وجود دارد که در آنها یادآوری رویدادهای کمتکرر آسانتر از موارد تکراریتر است – مانند مثالهای فهرستشده در زیر – و بنابراین سوگیری دسترسی اشتباه میکند (Markman & Medin, 2002).
مارکمن و مدین (2002) با ارائه قیاسی از سیستم مفید دیگری از میانبرها که گهگاه منجر به قضاوت نادرست می شود، به توضیح این پدیده کمک می کنند: سیستم بینایی انسان.
غیرقابل انکار، سیستم ادراکی انسان به طرز باورنکردنی تصفیه شده و بسیار مفید است. با این حال، به دلیل میانبرهایی که این سیستم معمولاً برای ارائه ورودی بصری قابل درک به مغز انجام می دهد، هنوز در مورد توهمات نوری مستعد خطا است.
مثال ها
در اینجا چند سناریو وجود دارد که می تواند در زندگی روزمره شما اتفاق بیفتد.
برنده شدن در قرعه کشی
سالانه صدها میلیون نفر در قرعه کشی شرکت می کنند و با این حال طبق تعریف، تعداد بسیار کمی از افراد موفق می شوند. پس چرا مردم به بازی ادامه می دهند؟
سوگیری در دسترس بودن می تواند به توضیح اینکه چرا افراد تمایل به قضاوت نادرست احتمال شخصی خود برای برنده شدن در بخت آزمایی دارند، کمک کند.
احتمال برنده شدن در لاتاری جک پات پاوربال تقریباً 1 در 300 میلیون است (ویکتور، 2016).
با این حال، با توجه به اینکه به یاد آوردن تصاویر برندگان قرعه کشی (و برنده های آنها) آسان تر از بازنده های بخت آزمایی (و عدم وجود آنها) است، ناخودآگاه این باور وجود دارد که برنده شدن در لاتاری یک اتفاق بسیار محتمل تر از آنچه که در واقع وجود دارد است (گریفیث) و وود، 2001؛ کانمن، 2011).
ایمنی
معمولاً افراد خطر برخی رویدادها (مانند سقوط هواپیما، حملات کوسه ها و حملات تروریستی) را دست کم می گیرند و در عین حال خطر سایر رویدادها (مانند تصادفات اتومبیل و سرطان) را دست کم می گیرند.
حمایت مالی توسط FDU در
FDU برای شما ساخته شده است!
دو پردیس منحصر به فرد. 100+ رشته. مشاوره شغلی. گزینه های یادگیری انعطاف پذیر FDU را بررسی کنید – برای دانشجویانی درست مثل شما ساخته شده است.
بیشتر بدانید
به عنوان مثال، بسیاری از مردم در سفر با هواپیما نسبت به اتومبیل محتاط تر هستند و حتی ممکن است به دلیل نگرانی برای ایمنی شخصی، رانندگی را به جای پرواز در صورت امکان انتخاب کنند.
در واقع، محاسبه شده است که راندن مسافت یک مسیر پروازی متوسط 65 برابر خطرناکتر از خود پرواز است (سیواک و فلانیگان، 2003).
ترس از حمله کوسه یکی دیگر از نگرانی های رایج ایمنی عمومی است، علیرغم اینکه حملات واقعی بسیار نادر هستند. پرونده بینالمللی حمله کوسه تخمین میزند که خطر مرگ در اثر حمله کوسه بیش از 1 در 3.7 میلیون است (برای درک این موضوع، برخورد مرگبار توسط صاعقه، یک اتفاق فوقالعاده نادر دیگر، حدود 47 برابر احتمال دارد) (“خطر مرگ ، “2018).
خطر بیش از حد تخمین زده شده رویدادهایی مانند این اغلب به پوشش رسانه ای پرحاشیه آنها مربوط می شود، که باعث می شود نمونه ها و تصاویر مرتبط به راحتی به ذهن آورده شوند.
از سوی دیگر، رویدادهای رایج تر مانند تصادفات اتومبیل اغلب به همان اندازه رسانه ها را دریافت نمی کنند و بنابراین از نظر ذهنی کمتر در دسترس هستند (Kahneman, 2011).
سوگیری در دسترس بودن، همانطور که در مورد نگرانی های ایمنی اعمال می شود، همچنین می تواند به توضیح الگوهای هزینه بودجه فدرال ایالات متحده کمک کند.
علیرغم اینکه سرطان خطر بسیار بیشتری برای زندگی آمریکایی ها نسبت به رویدادهایی مانند حملات تروریستی است، بودجه سالانه برای تحقیقات سرطان تنها با بخش کوچکی از بودجه دفاعی و نظامی ایالات متحده برابری می کند