تئوری های توجه انتخابی تمایل دارند بر روی زمانی تمرکز کنند که اطلاعات محرک، چه در مراحل اولیه و چه در اواخر، مورد توجه قرار گیرد.
مدل فیلتر Broadbent
یکی از اولین تئوری های توجه، مدل فیلتر دونالد برودبنت بود. برادبنت بر اساس تحقیقات انجام شده توسط Cherry، از استعاره پردازش اطلاعات برای توصیف توجه انسان استفاده کرد.
برودبنت پیشنهاد کرد که ظرفیت ما برای پردازش اطلاعات از نظر ظرفیت محدود است و انتخاب اطلاعات ما برای پردازش در اوایل فرآیند ادراکی انجام میشود.
برای انجام این کار، از یک فیلتر استفاده می کنیم تا مشخص کنیم به کدام اطلاعات توجه کنیم. تمام محرک ها ابتدا بر اساس ویژگی های فیزیکی، از جمله رنگ، بلندی صدا، جهت و زیر و بمی پردازش می شوند. سپس فیلترهای انتخابی ما به محرکهای خاصی اجازه میدهند تا برای پردازش بیشتر عبور کنند در حالی که سایر محرکها رد میشوند.
نظریه تضعیف تریزمن
تریزمن پیشنهاد کرد که اگرچه رویکرد اصلی برودبنت درست بود، اما در توضیح این واقعیت که مردم هنوز هم میتوانند معنای پیامهای شرکتکننده را پردازش کنند، ناکام ماند. تریزمن پیشنهاد کرد که به جای یک فیلتر، توجه با استفاده از یک تضعیف کننده کار می کند که یک محرک را بر اساس ویژگی های فیزیکی یا با معنا شناسایی می کند.
تضعیف کننده را مانند یک کنترل کننده صدا در نظر بگیرید—شما می توانید صدای سایر منابع اطلاعاتی را کاهش دهید تا به یک منبع اطلاعاتی واحد توجه کنید. «حجم» یا شدت آن محرکهای دیگر ممکن است کم باشد، اما همچنان وجود دارند.
در آزمایشها، تریزمن نشان داد که شرکتکنندگان همچنان میتوانند محتوای یک پیام بدون مراقبت را شناسایی کنند، و این نشان میدهد که آنها قادر به پردازش معنای پیامهای حضور یافته و بدون مراقبت هستند.
مدل های انتخاب حافظه
سایر محققان نیز معتقد بودند که مدل برودبنت ناکافی است و توجه صرفاً بر اساس ویژگیهای فیزیکی محرک نیست. جلوه کوکتل مهمانی به عنوان یک مثال برجسته عمل می کند. تصور کنید که در یک مهمانی هستید و به مکالمه بین گروه دوستان خود توجه می کنید.
ناگهان، نام خود را می شنوید که توسط گروهی از افراد در همان نزدیکی ذکر شده است. حتی اگر در آن مکالمه شرکت نمیکردید، محرکی که قبلاً تحت مراقبت قرار نگرفته بودید، فوراً توجه شما را بر اساس معنا به جای ویژگیهای فیزیکی جلب کرد.
با توجه به تئوری انتخاب حافظه توجه، هر دو پیام حضوری و بدون مراقبت از فیلتر اولیه عبور می کنند و سپس در مرحله دوم بر اساس معنای واقعی محتوای پیام مرتب می شوند.
اطلاعاتی که بر اساس معنا به آنها توجه می کنیم، سپس به حافظه کوتاه مدت منتقل می شوند.
توجه انتخابی فرآیند تمرکز روی یک شی خاص در محیط برای مدت زمان معینی است. توجه منبع محدودی است، بنابراین توجه گزینشی به ما اجازه میدهد تا جزئیات بیاهمیت را تنظیم کنیم و روی آنچه مهم است تمرکز کنیم. این با کوری بدون توجه متفاوت است، یعنی زمانی که به شدت روی یک چیز تمرکز می کنید و متوجه ورود چیزهای غیرمنتظره به میدان بینایی خود نمی شوید.
در یک نگاه
دنیا پر از محرک هایی است که برای جلب توجه ما رقابت می کنند، اما ما در هر زمان فقط می توانیم روی چیزهای زیادی تمرکز کنیم. به همین دلیل است که ما به توجه انتخابی متکی هستیم تا به ما کمک کند تا به چیزهای مهم در محیط توجه کنیم. برخی از کارشناسان آن را به یک لنز نورافکن یا زوم تشبیه کردهاند که اساساً اطلاعاتی را که در هر لحظه مرتبط هستند برجسته میکند.
توجه انتخابی چگونه کار می کند؟
در هر لحظه، ما در معرض رگبار دائمی اطلاعات حسی هستیم. صدای بوق ماشین از خیابان بیرون، پچ پچ دوستانتان، صدای کلیک کلیدها هنگام تایپ کاغذ برای مدرسه، صدای زمزمه بخاری که اتاقتان را در یک روز تند پاییزی گرم نگه می دارد.
اما در بیشتر موارد، ما به تک تک این تجربههای حسی توجه نمیکنیم. در عوض، ما توجه خود را بر روی برخی از عناصر مهم محیط خود متمرکز می کنیم در حالی که چیزهای دیگر در پس زمینه ترکیب می شوند یا کاملاً بدون توجه از کنار ما عبور می کنند. بنابراین دقیقاً چگونه تصمیم می گیریم به چه چیزی توجه کنیم و چه چیزی را نادیده بگیریم؟
تصور کنید که در یک مهمانی برای یک دوست هستید که در یک رستوران شلوغ میزبانی شده است. مکالمات متعدد، صدای جیغ زدن بشقاب ها و چنگال ها و بسیاری صداهای دیگر برای جلب توجه شما رقابت می کنند. از میان همه این صداها، میبینید که میتوانید صداهای نامربوط را تنظیم کنید و روی داستان سرگرمکنندهای که شریک غذاخوریتان به اشتراک میگذارد تمرکز کنید.
چگونه می توانید محرک های خاصی را نادیده بگیرید و فقط روی یک جنبه از محیط خود تمرکز کنید؟ این نمونه ای از توجه انتخابی است. از آنجایی که توانایی ما برای رسیدگی به چیزهای اطرافمان هم از نظر ظرفیت و هم از نظر مدت زمان محدود است، باید در مورد چیزهایی که به آنها توجه می کنیم دقیق باشیم.
توجه تا حدودی مانند یک نورافکن عمل میکند، جزئیاتی را که باید روی آنها تمرکز کنیم برجسته میکند و اطلاعات نامربوط را به حاشیههای ادراک ما میفرستد.
برای تمرکز و حفظ توجه خود، باید چیزهایی را که به ما مرتبط نیستند در هر لحظه فیلتر کنیم. این بدان معناست که ما روی برخی چیزها تمرکز می کنیم، در حالی که به طور همزمان دیگران را نادیده می گیریم. توجه یک منبع محدود است، به این معنی که ما باید از منابعی که در دسترس داریم برای تمرکز روی رویدادهایی که مهمترین هستند استفاده کنیم.
توجه بصری انتخابی چگونه کار می کند
دو مدل اصلی برای توصیف نحوه عملکرد توجه بصری وجود دارد.
مدل Spotlight
مدل “spotlight” به همان اندازه که به نظر می رسد کار می کند – پیشنهاد می کند که توجه بصری شبیه به یک نورافکن باشد. روانشناس ویلیام جیمز پیشنهاد کرد که این نورافکن شامل موارد زیر است:
نقطه کانونی: مرکز تمرکز به عنوان نقطه کانونی شناخته می شود. در این حوزه، چیزها به وضوح دیده می شوند.
حاشیه: ناحیه اطراف این نقطه کانونی که به عنوان حاشیه شناخته می شود، هنوز قابل مشاهده است اما به وضوح دیده نمی شود.
حاشیه: در نهایت ناحیه خارج از حاشیه نورافکن به عنوان حاشیه شناخته می شود.
مدل لنز زوم
رویکرد دوم به عنوان مدل “لنز زوم” شناخته می شود. در حالی که شامل تمام عناصر یکسان مدل نورافکن است، همچنین نشان می دهد که ما می توانیم اندازه فوکوس خود را بسیار شبیه به لنز زوم یک دوربین افزایش یا کاهش دهیم.
با این حال، یک منطقه تمرکز بزرگتر همچنین منجر به پردازش کندتر می شود زیرا شامل اطلاعات بیشتری است بنابراین منابع توجه محدود باید در یک منطقه بزرگتر توزیع شوند.
توجه انتخابی شنیداری چگونه کار می کند
برخی از شناختهشدهترین آزمایشها در مورد توجه شنوایی، آزمایشهایی هستند که توسط روانشناس کالین چری انجام شده است. چری بررسی کرد که چگونه افراد می توانند مکالمات خاصی را در حالی که دیگران را تنظیم می کنند، ردیابی کنند، پدیده ای که او از آن به عنوان اثر “کوکتل مهمانی” یاد کرد.
در این آزمایشات، دو پیام شنوایی به طور همزمان با یک پیام به هر گوش ارائه شد. گیلاس سپس از شرکت کنندگان خواست به یک پیام خاص توجه کنند و سپس آنچه را که شنیده بودند تکرار کنند.
او متوجه شد که شرکت کنندگان می توانند به راحتی به یک پیام توجه کنند و آن را تکرار کنند، اما وقتی از آنها در مورد محتوای پیام دیگر سؤال شد، نتوانستند چیزی در مورد آن بگویند.
Cherry متوجه شد که وقتی محتویات پیام بدون نظارت ناگهان تغییر می کند (مانند تغییر از انگلیسی به آلمانی وسط پیام یا پخش ناگهانی به عقب)، تعداد کمی از شرکت کنندگان حتی متوجه می شوند. جالب توجه است، اگر گوینده پیام بدون مراقبت از مرد به زن (یا برعکس) تغییر کند یا اگر پیام با صدای 400 هرتز جایگزین شود، شرکتکنندگان همیشه متوجه تغییر میشوند.
یافته های گیلاس در آزمایش های اضافی نشان داده شده است. سایر محققان با پیام هایی از جمله فهرست کلمات و ملودی های موسیقی به نتایج مشابهی دست یافته اند.
نظریه های منابع توجه انتخابی
تئوری های جدیدتر تمایل دارند بر این ایده که توجه یک منبع محدود است و چگونگی تقسیم آن منابع بین منابع اطلاعاتی رقیب تمرکز کنند. چنین نظریههایی پیشنهاد میکنند که ما مقدار ثابتی از توجه در دسترس داریم و سپس باید نحوه تخصیص ذخایر توجه موجود خود را در میان وظایف یا رویدادهای متعدد انتخاب کنیم.
عواملی که بر توجه انتخابی تأثیر می گذارد
عوامل متعددی می توانند بر توجه انتخابی تأثیر بگذارند. مکانی که صدا از آنجا سرچشمه می گیرد می تواند نقش داشته باشد. به عنوان مثال، احتمالاً بیشتر به یک مکالمه در کنار خود توجه می کنید تا یک مکالمه در فاصله چند فوتی.
به عنوان مثال، ارائه پیام به گوش های مختلف منجر به انتخاب یک پیام بر دیگری نخواهد شد. این دو پیام باید دارای نوعی عدم همپوشانی در زمان باشند تا یکی به طور انتخابی به دیگری توجه شود. همانطور که قبلا ذکر شد، تغییرات در زیر و بمی نیز می تواند نقشی در انتخابی بازی کند.
تعداد انتخابهای شنوایی که باید برای توجه به یک نفر تنظیم شود، میتواند این فرآیند را دشوارتر کند. تصور کنید که در یک اتاق شلوغ هستید و مکالمات مختلفی در اطراف شما در حال انجام است.
توجه انتخابی به تنها یکی از آن سیگنالهای شنیداری میتواند بسیار دشوار باشد، حتی اگر مکالمه در همان نزدیکی انجام شود.