به تعدادی از دفاع از نفس اشاره کرد که او در سراسر آثار مکتوب خود به آنها اشاره می کند. دخترش آنا فروید (1936) این ایده ها را توسعه داد و آنها را به تفصیل بیان کرد و ده مورد از خود را اضافه کرد. بسیاری از روانکاوان انواع دیگری از دفاع از خود را نیز اضافه کرده اند.
مکانیسمهای دفاعی استراتژیهای روانشناختی هستند که به طور ناخودآگاه برای محافظت از فرد در برابر اضطراب ناشی از افکار یا احساسات غیرقابل قبول استفاده میشوند. بر اساس تئوری فرویدی، مکانیسمهای دفاعی شامل تحریف واقعیت در زنان میشود تا بهتر بتوانیم با یک موقعیت کنار بیاییم.

10 مکانیسم دفاعی: آنها چه هستند و چگونه به ما در مقابله با آن کمک می کنند
ما از مکانیسمهای دفاعی برای محافظت از خود در برابر احساس اضطراب یا گناه استفاده میکنیم، که به دلیل احساس خطر یا به دلیل اینکه شناسه یا سوپرایگوی ما بیش از حد خواستار میشود، به وجود میآید.
مکانیسمهای دفاعی در سطح ناخودآگاه عمل میکنند و به دفع احساسات ناخوشایند (مثلاً اضطراب) کمک میکنند یا چیزهای خوب را برای فرد بهتر میکنند.
مکانیسم های دفاع از خود طبیعی و طبیعی هستند. هنگامی که آنها از تناسب خارج می شوند (یعنی با تکرار استفاده می شوند)، روان رنجورها مانند حالت های اضطرابی، فوبیا، وسواس ها یا هیستری ایجاد می شوند.
در اینجا چند مکانیسم دفاعی رایج وجود دارد: تعداد زیادی مکانیسم دفاعی وجود دارد. موارد اصلی در زیر خلاصه شده است.
انکار
انکار یک مکانیسم دفاعی پیشنهاد شده توسط آنا فروید است که شامل امتناع از پذیرش واقعیت است، بنابراین رویدادهای خارجی را از آگاهی مسدود می کند.
اگر موقعیتی بیش از حد قابل کنترل باشد، ممکن است فرد با امتناع از درک آن یا با انکار وجود آن واکنش نشان دهد.
همانطور که ممکن است تصور کنید، این یک دفاع بدوی و خطرناک است – هیچ کس واقعیت را نادیده نمی گیرد و برای مدت طولانی از آن دور می شود! میتواند به تنهایی یا معمولاً در ترکیب با مکانیسمهای ظریفتر دیگری که از آن پشتیبانی میکنند، عمل کند.
مصداق انکار چیست؟
بسیاری از مردم از انکار در زندگی روزمره خود استفاده می کنند تا از برخورد با احساسات دردناک یا بخش هایی از زندگی خود که نمی خواهند اعتراف کنند اجتناب کنند.
برای مثال، شوهر ممکن است از تشخیص علائم آشکار خیانت همسرش امتناع کند. ممکن است یک دانش آموز از عدم آمادگی آشکار خود برای امتحان خودداری کند!
سرکوب
سرکوب یک مکانیسم دفاعی ناخودآگاه است که توسط ایگو برای جلوگیری از آگاه شدن افکار مزاحم یا تهدید کننده به کار می رود.
سرکوب، که آنا فروید آن را «فراموشی با انگیزه» نیز می نامد، دقیقاً همین است: ناتوانی در به یاد آوردن موقعیت، شخص یا رویداد تهدیدکننده. افکاری که اغلب سرکوب می شوند، افکاری هستند که منجر به احساس گناه از سوی سوپرایگو می شوند.
این دفاع در درازمدت خیلی موفق نیست، زیرا شامل تحمیل آرزوها، ایدهها یا خاطرات آزاردهنده به ناخودآگاه است، جایی که اگرچه پنهان هستند، اما باعث ایجاد اضطراب میشوند.
خاطرات سرکوب شده ممکن است از طریق ابزارهای ناخودآگاه و در اشکال تغییر یافته ظاهر شوند، مانند رویاها یا لغزش های زبان (“لغزش های فرویدی”).
مصداق سرکوب چیست؟
برای مثال، در عقده ادیپ، افکار پرخاشگرانه درباره والدین همجنس سرکوب شده و به سمت ناخودآگاه رانده میشوند.
فرافکنی
فرافکنی یک مکانیسم دفاعی روانشناختی است که توسط آنا فروید پیشنهاد شده است که در آن فرد افکار، احساسات و انگیزه های ناخواسته را به شخص دیگری نسبت می دهد.
فرافکنی، که آنا فروید آن را جابجایی به بیرون نیز می نامد، تقریباً کاملاً برعکس چرخش علیه خود است. این شامل تمایل به دیدن خواسته های غیر قابل قبول خود در افراد دیگر است.
به عبارت دیگر، آرزوها هنوز وجود دارند، اما آنها دیگر خواسته های شما نیستند.
نمونه ای از فرافکنی چیست؟
افکاری که معمولاً به دیگری فرافکنی می شوند، آنهایی هستند که باعث احساس گناه می شوند، مانند خیالات یا افکار پرخاشگرانه و جنسی.
به عنوان مثال، ممکن است از کسی متنفر باشید، اما سوپرایگوی شما به شما می گوید که چنین نفرتی غیرقابل قبول است. شما می توانید با این باور که آنها از شما متنفرند، مشکل را “حل” کنید.
جابه جایی
جابجایی، هدایت مجدد یک تکانه (معمولاً تهاجم) به یک هدف جایگزین ناتوان است. هدف می تواند یک شخص یا یک شی باشد که می تواند به عنوان یک جایگزین نمادین عمل کند.
جابجایی زمانی اتفاق میافتد که شناسه بخواهد کاری را انجام دهد که Superego اجازه آن را نمیدهد. بنابراین Ego راه دیگری برای رهاسازی انرژی روانی Id پیدا می کند. بنابراین انتقال انرژی از یک شیء سرکوب شده به یک شی قابل قبول تر وجود دارد.
روی آوردن به خود شکل بسیار خاصی از جابجایی است که در آن فرد هدف جایگزین خود می شود.
معمولاً به جای انگیزه های مثبت بیشتر در مورد نفرت، خشم و پرخاشگری استفاده می شود و این توضیح فرویدی برای بسیاری از احساسات حقارت، گناه و افسردگی ما است.
این ایده که افسردگی اغلب نتیجه خشمی است که ما از اعتراف آن خودداری می کنیم، توسط بسیاری از مردم، چه فرویدی ها و چه غیر فرویدی ها، پذیرفته شده است.
نمونه جابجایی چیست؟
کسی که از میل جنسی خود نسبت به یک شخص واقعی احساس ناراحتی می کند، ممکن است یک فتیش را جایگزین کند.
شخصی که از مافوق خود ناامید شده است ممکن است به خانه برود و سگ را لگد بزند، یکی از اعضای خانواده را کتک بزند یا درگیر سوختن ضربدری شود.
پسرفت
رگرسیون یک مکانیسم دفاعی است که توسط آنا فروید پیشنهاد شده است که به موجب آن نفس معمولاً در پاسخ به موقعیت های استرس زا به مرحله اولیه رشد بازمی گردد.
رگرسیون به عنوان نوعی عقب نشینی عمل می کند و فرد را قادر می سازد تا از نظر روانی به دورانی برگردد که فرد احساس امنیت بیشتری می کند.
نمونه ای از رگرسیون چیست؟
وقتی مضطرب یا هراسان هستیم، رفتارهای ما اغلب کودکانهتر یا ابتداییتر میشوند.
هنگامی که کودک نیاز به گذراندن مدتی در بیمارستان دارد، ممکن است دوباره شروع به مکیدن انگشت شست خود کند یا تخت را خیس کند. نوجوانان ممکن است وقتی در یک موقعیت اجتماعی که جنس مخالف را درگیر می کند، به طور غیرقابل کنترلی بخندند.
تصعید
تصعید شبیه جابهجایی است، اما زمانی اتفاق میافتد که بتوانیم احساسات غیرقابل قبول خود را به جای فعالیتهای مخرب، به رفتارهایی تبدیل کنیم که سازنده و از نظر اجتماعی قابل قبول هستند. تصعید یکی از مکانیسم های دفاعی اولیه آنا فروید است.
تصعید برای فروید سنگ بنای زندگی متمدن بود، زیرا هنر و علم همگی جنسیت تعالی یافته هستند. (نکته: این یک مفهوم پر ارزش است که بر اساس آرمان های جامعه اروپایی در پایان قرن 1800 بنا شده است).
مصداق تصعید چیست؟
بسیاری از هنرمندان و موسیقیدانان بزرگ زندگی ناخوشایندی داشته اند و از رسانه هنر موسیقی برای بیان خود استفاده کرده اند. ورزش مثال دیگری از قرار دادن احساساتمان (به عنوان مثال، پرخاشگری) در چیزی سازنده است.
برای مثال، تثبیت در مرحله رشد دهانی ممکن است بعداً به جستجوی لذت دهان در بزرگسالی از طریق مکیدن انگشت شست، خودکار یا سیگار منجر شود. همچنین، تثبیت در مرحله مقعدی ممکن است باعث شود که فرد میل خود را برای دست زدن به مدفوع با لذت از سفالگری افزایش دهد.
عقلانی سازی
عقلانی کردن یک مکانیسم دفاعی است که توسط آنا فروید پیشنهاد شده است که شامل تحریف شناختی «واقعیتها» است تا یک رویداد یا یک انگیزه را کمتر تهدیدکننده کند. وقتی بهانههایی برای خودمان میآوریم، اغلب در سطح نسبتاً آگاهانه این کار را انجام میدهیم.
اما برای بسیاری از افراد، با منیت های حساس، بهانه آوردن آنقدر آسان است که هرگز واقعاً از آن آگاه نیستند. به عبارت دیگر، بسیاری از ما کاملاً آماده ایم که دروغ های خود را باور کنیم.
مصداق عقلانیت چیست؟
زمانی که فردی پذیرش موقعیتی را دشوار می یابد، دلیل منطقی برای وقوع آن ایجاد می کند. برای مثال، شخصی ممکن است یک بلای طبیعی را به عنوان «اراده خدا» توضیح دهد.
تشکیل واکنش
شکلگیری واکنش، که آنا فروید آن را «باور کردن برعکس» نامید، یک مکانیسم دفاعی روانشناختی است که در آن فرد از انکار فراتر میرود و برخلاف آنچه فکر میکند یا احساس میکند رفتار میکند.
رفتارهای آگاهانه برای جبران بیش از حد اضطرابی که فرد نسبت به افکار یا احساسات ناخودآگاه غیرقابل قبول اجتماعی خود احساس می کند اتخاذ می شود.
معمولاً یک واکنش با رفتار اغراق آمیز مانند خودنمایی و اجبار مشخص می شود.
با استفاده از شکلگیری واکنش، شناسه ارضا میشود در حالی که نفس را در غفلت از انگیزههای واقعی نگه میدارد.
درمانگران اغلب شکلگیری واکنش را در بیمارانی مشاهده میکنند که ادعا میکنند قویاً به چیزی اعتقاد دارند و از هرکسی که موافق نیست عصبانی میشوند.
نمونه ای از تشکیل واکنش چیست؟
فروید ادعا کرد که مردانی که نسبت به همجنس گرایان تعصب دارند، با اتخاذ یک نگرش خشن ضد همجنس گرایی که به متقاعد کردن آنها در مورد دگرجنس گرایی کمک می کند، در برابر احساسات همجنس گرایی خود دفاع می کنند.
نمونه دیگری از شکل گیری واکنش شامل دختر وظیفه شناس است که مادرش را دوست دارد به نفرت ادیپی از مادرش واکنش نشان می دهد.
Introjection
درون گرایی، که گاهی شناسایی نامیده می شود، شامل در نظر گرفتن ویژگی های شخصیتی شخص دیگری است، زیرا انجام این کار برخی از مشکلات عاطفی را حل می کند.
درون گرایی برای نظریه فرویدی به عنوان مکانیزمی که توسط آن سوپرایگوهای خود را پرورش می دهیم بسیار مهم است.
نمونه ای از اینتروژن چیست؟
کودکی که اغلب تنها می ماند، ممکن است به نوعی سعی کند «مادر» شود تا از ترس خود بکاهد. گاهی اوقات می توانید آنها را بگیرید که به عروسک ها یا حیوانات خود می گویند نترسید. و ما متوجه می شویم که کودک یا نوجوان بزرگتر از ستاره، نوازنده یا قهرمان ورزشی مورد علاقه خود در تلاش برای ایجاد هویت تقلید می کند.
همذات پنداری با متجاوز
همذات پنداری با متجاوز یک مکانیسم دفاعی است که توسط ساندور فرنسی پیشنهاد شد و بعدها توسط آنا فروید توسعه یافت.
این شامل این است که قربانی رفتار شخصی را اتخاذ کند که نسبت به آنها قدرتمندتر و خصمانه تر است.
با درونی کردن رفتار متجاوز، “قربانی” امیدوار است از سوء استفاده اجتناب کند، زیرا ممکن است متجاوز شروع به احساس ارتباط عاطفی با قربانی کند که منجر به احساس همدلی می شود.
مصداق همذات پنداری با متجاوز چیست؟
همذات پنداری با متجاوز، نسخهای از درونگرایی است که بر پذیرش ویژگیهای عمومی یا مثبت تمرکز نمیکند، بلکه ویژگیهای منفی یا ترسناک را نشان میدهد. اگر از کسی می ترسید، می توانید تا حدی با شبیه شدن به او، بر آن ترس غلبه کنید.
یک مثال افراطی سندروم استکهلم است، که در آن گروگانها با اسیرکننده(های) خود پیوند عاطفی برقرار میکنند و رفتارهای آنها را انجام میدهند.
پتی هرست توسط اسیرکنندگانش مورد آزار و اذیت قرار گرفت، با این حال او به ارتش آزادیبخش Symbionese آنها پیوست و حتی در یکی از سرقت های بانک آنها شرکت کرد. در محاکمه او به دلیل اینکه قربانی سندرم استکهلم بود تبرئه شد.